اگرچه عمق میدان در عکاسی مفهومی تا حدی سلیقهای است، اما میتواند تأثیر قابلتوجهی بر جذابیت یک عکس برای مخاطب داشته باشد. بنابراین، کنترل آن برای رسیدن به نتیجهای که مدنظر دارید، امری ضروری است. عوامل مختلفی بر عمق میدان (Depth of Field یا DoF) تأثیر میگذارند و ایجاد تعادل میان آنها برای دستیابی به بهترین نتیجه اهمیت زیادی دارد.

مقایسه عمق میدان در سیستمهای مختلف دوربین
اگر از قبل یک دوربین و یک لنز در اختیار دارید، برخی از عواملی که بر عمق میدان تأثیر میگذارند، جنبه تئوریک پیدا میکنند. با این حال، در ادامه آنها را بهاختصار توضیح میدهم.
تصور کنید سه دوربین روی سهپایه و کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. یکی دارای سنسور فولفریم ۳۵ میلیمتری است، دومی سنسور کوچکتر APS-C دارد و سومی به سنسور کوچکتر Micro Four Thirds (MFT) مجهز است. برند یا مدل دوربین اهمیتی ندارد، زیرا عمق میدان توسط اندازه سنسور تعیین میشود، نه نام سازنده.
روی هر سه دوربین، یک لنز ۵۰ میلیمتری f/1.8 نصب شده و دیافراگم در بازترین حالت خود قرار دارد. سپس روی سوژهای در فاصلهای یکسان، مثلاً ۴ متر، فوکوس میکنید. (از واحد متر استفاده میکنم، زیرا سیستم SI استاندارد رسمی در اغلب حوزههای علمی و فنی، از جمله عکاسی، محسوب میشود.)
در دوربین فولفریم، عمق میدان برابر با ۰٫۶۸ متر است و سوژه شارپ دیده میشود، در حالی که پیشزمینه و پسزمینه تار هستند.
در دوربین APS-C فوجیفیلم، میزان ناحیه در فوکوس کمتر و برابر با ۰٫۴۴ متر است و بخش بیشتری از پیشزمینه و پسزمینه محو میشود.
در دوربین MFT مدل OM-5، عمق میدان حتی کمتر و تنها ۰٫۳۴ متر است؛ بنابراین بخش بیشتری از تصویر تار خواهد بود.
بله، درست خواندید. برخلاف آنچه شاید شنیده باشید، دوربینهای APS-C و Micro Four Thirds عمق میدان کمتری نسبت به فولفریم ارائه میدهند. با این حال، هر مزیتی، نقطه ضعف متناظری نیز دارد.
برای دستیابی به زاویه دید یکسان در دوربینهای کراپفریم، باید از لنزی با فاصله کانونی کوتاهتر و وایدتر استفاده کرد. اما برای رسیدن به همان عمق میدان، آن لنز باید دیافراگم بازتری داشته باشد. بهعنوان مثال، لنز ۵۰ میلیمتری f/1.8 روی فولفریم، عمق میدانی مشابه لنز ۲۵ میلیمتری f/1.2 روی Micro Four Thirds ایجاد میکند. این موضوع از یک جهت مزیت محسوب میشود، زیرا میتوان با سیستم کوچکتر و لنز روشنتر به عمق میدان مشابه دست یافت.

اکنون میتوانید این مقایسه را فراموش کنید، زیرا احتمالاً شما هماکنون یک دوربین و حداقل یک لنز در اختیار دارید و عملکرد سیستمهای دیگر برایتان اهمیتی عملی ندارد. اندازه سنسور تفاوتهای دیگری نیز ایجاد میکند، اما این مقاله صرفاً به عمق میدان میپردازد. با این حال، این دانش پایه توضیح میدهد که چرا تنظیماتی که در مثالها نشان میدهم ممکن است متفاوت باشند.
تنظیم دیافراگم
یک ضربالمثل قدیمی وجود دارد که سالها پیش در دورههای آموزشی رهبری به ما آموزش داده شد:
آنچه میشنوم، فراموش میکنم.
آنچه میبینم، به خاطر میسپارم.
آنچه انجام میدهم، میآموزم.
بنابراین، شما را تشویق میکنم که دوربین خود را بردارید و آنچه میخوانید را بهصورت عملی تمرین کنید.
دوربین خود را روی حالت اولویت دیافراگم قرار دهید. این حالت در اغلب دوربینها با حرف A و در دوربینهای کانن با Av مشخص میشود. اگر دوربین شما تنها یک دایل تنظیم دارد (که معمولاً در پشت دوربین و نزدیک شست قرار دارد)، با چرخاندن آن مشاهده میکنید که اعداد داخل منظرهیاب تغییر میکنند. یکی از این اعداد، عدد دیافراگم است که با حرف F مشخص میشود.
با چرخاندن دایل، دیافراگم کوچکتر میشود (عدد f بزرگتر میشود) و در نتیجه، بخش بیشتری از تصویر در فوکوس قرار میگیرد؛ یعنی عمق میدان افزایش مییابد. یک شیء تزئینی را روی میز قرار دهید و چند عکس بگیرید تا تفاوت را مشاهده کنید.
بدون ورود به مباحث بیشازحد فنی، این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که دیافراگم بازتر (مانند f/2.8) اجازه میدهد نور با زاویههای تندتری وارد لنز شود، در نتیجه تنها محدوده باریکی از فاصلهها شارپ دیده میشود. در مقابل، دیافراگم بستهتر (مانند f/16) پرتو نور را محدود میکند و تاری اشیای خارج از صفحه فوکوس کمتر میشود، بنابراین بخش بیشتری از صحنه قابل قبولاً شارپ به نظر میرسد.

اما مانند همیشه در عکاسی، هر مزیتی با یک عیب همراه است. با کوچک شدن دیافراگم، پدیدهای فیزیکی به نام پراش (Diffraction) رخ میدهد. نور در لبههای تیغههای دیافراگم خم میشود و تصویر نرمتر میگردد. با این حال، دیافراگمهای بستهتر معمولاً وینیتینگ و سایر اعوجاجهای اپتیکی را کاهش میدهند. اغلب لنزها دارای یک «نقطه طلایی» هستند که در آن بهترین عملکرد را ارائه میدهند، هرچند بسیاری از لنزهای مدرن در بازه وسیعی از دیافراگمها کیفیت خوبی دارند.
نزدیکتر شدن به سوژه
دیافراگم تنها عامل تأثیرگذار بر عمق میدان نیست. فاصله شما تا سوژه نیز اهمیت دارد. این فاصله فقط به نزدیک شدن فیزیکی مربوط نمیشود، بلکه استفاده از لنزهای تلهفوتو برای نزدیک کردن سوژه نیز عمق میدان را تغییر میدهد. هرچه به سوژه نزدیکتر باشید، عمق میدان کمتر میشود.
این موضوع برای عکاسان حیات وحش خبر خوبی است. برای ثبت عکسهای بهتر از حیوانات و پرندگان، معمولاً تلاش میکنیم آنها را از پسزمینه جدا کنیم. بنابراین، عکاسان به سوژه نزدیک میشوند و از لنزهای بلند استفاده میکنند که عمق میدان کمتری ایجاد میکنند. در این حالت، دیافراگم بازتر علاوه بر کنترل عمق میدان، امکان استفاده از سرعت شاتر بالاتر را نیز فراهم میکند که برای فریز کردن حرکت حیوانات سریع ضروری است.

در مقابل، عکاسان منظره از لنزهای واید استفاده میکنند که آنها را از صحنه دورتر میکند و امکان ثبت عمق بیشتری در تصویر را فراهم میسازد.
چگونه هنگام عکاسی عمق میدان را مشاهده کنیم
همانطور که دیدیم، فاصله کانونی، اندازه سنسور و فاصله تا سوژه همگی بر عمق میدان تأثیر میگذارند. همچنین میتوان به کراپ کردن عکس اشاره کرد، زیرا بزرگنمایی تصویر کراپشده باعث کاهش عمق میدان میشود. به همین ترتیب، اندازهای که تصویر در آن نمایش داده یا چاپ میشود نیز بر میزان شارپ بودن آن اثر دارد؛ هرچه تصویر کوچکتر شود، لبههای تار شارپتر به نظر میرسند.
پس چگونه تصمیم میگیریم چه میزان عمق میدان در عکس لازم است؟ اغلب دوربینها دکمهای برای پیشنمایش عمق میدان دارند. با فشردن آن، دیافراگم بسته میشود و میتوان دید چه بخشهایی از تصویر شارپ هستند. در دوربینهای DSLR، این کار دشوار بود زیرا منظرهیاب تاریک میشد. بسیاری از دوربینهای بدون آینه قابلیتی دارند که نواحی در فوکوس را با خطی رنگی مشخص میکند. در دوربینهای من، این قابلیت Focus Peaking نام دارد. اگرچه این ویژگی برای فوکوس دستی طراحی شده، اما اختصاص آن به یک دکمه کمک میکند میزان عمق میدان قابل مشاهده باشد. من رنگ آن را زرد انتخاب کردهام تا با هشدار هایلایت سوخته که قرمز است اشتباه نشود.
جادوی Photopills
خوشبختانه، یک اپلیکیشن بسیار کاربردی وجود دارد. Photopills میتواند عمق میدان دقیق را بر اساس تنظیمات دوربین، لنز و فاصله سوژه محاسبه کند. این برنامه قابلیتهای فراوان دیگری نیز دارد و ارزش هزینه اندک خود را کاملاً دارد.
در بخش DoF این اپلیکیشن، نام دوربین، فاصله کانونی لنز و فاصله سوژه را وارد میکنید و برنامه مشخص میکند چه مقدار از جلو و عقب سوژه در فوکوس خواهد بود.
بهعنوان مثال، اگر لنز ۱۲ میلیمتری با دیافراگم f/2.8 را روی دوربین قرار دهم و روی فاصله ۱ متر فوکوس کنم، همه چیز از ۰٫۷۷ متر تا ۱٫۴۱ متر در فوکوس خواهد بود؛ یعنی ۰٫۶۴ متر عمق میدان.

همچنین در تصویر، مفهومی به نام فاصله هایپرفوکال دیده میشود که در این مثال برابر با ۳٫۳۹ متر است. اگر روی این فاصله فوکوس کنم، همه چیز از ۱٫۶۹ متر تا بینهایت در فوکوس خواهد بود.
این موضوع برای عکاسی منظره بسیار کاربردی است، جایی که به شارپ بودن تصویر از جلو تا عقب نیاز داریم. معمولاً در چنین شرایطی دیافراگم f/5.6 را انتخاب میکنم که فاصله هایپرفوکال را به ۱٫۷ متر کاهش میدهد و همه چیز از ۰٫۸۵ متر تا بینهایت شارپ خواهد بود. همچنین هنگام عکاسی حیات وحش نیز از این اطلاعات استفاده میکنم و تصویر ذهنی موردنظر خود را میسازم.
اگر بخواهم سوژهای بسیار نزدیکتر در فوکوس باشد، دیافراگم را بیشتر میبندم. در f/11، فاصله هایپرفوکال ۰٫۸۶ متر است و همه چیز از ۰٫۴۳ متر تا بینهایت شارپ خواهد بود.
اما باید به یاد داشت که با بستهتر شدن دیافراگم، پراش افزایش مییابد و سرعت شاتر کاهش پیدا میکند یا باید ISO را بالا برد. همچنین این اعداد مخصوص دوربین و لنز من هستند و در سیستمهای دیگر متفاوت خواهند بود.
چه زمانی عمق میدان کافی نیست؟
در عکاسی پرتره، وسوسه استفاده از دیافراگم کاملاً باز وجود دارد. اما این کار میتواند باعث شود بخش زیادی از چهره در فوکوس نباشد. به همین ترتیب، عکاسان حیات وحش اغلب از بازترین دیافراگم برای دستیابی به سرعت شاتر بالا استفاده میکنند، اما این کار ممکن است باعث شود کل سوژه شارپ نباشد.

همچنین باید در نظر گرفت که آیا میخواهید با نمایش جزئیات پسزمینه، به عکس زمینه و مفهوم اضافه کنید یا خیر. گاهی میتوان ضمن حفظ جدایی سوژه از پسزمینه، محل عکاسی را نیز به بیننده نشان داد و عکس را جذابتر کرد.
ریاضیات پشت عمق میدان

لازم است اشاره کنم که فرمولی ریاضی برای محاسبه عمق میدان وجود دارد، زیرا اگر به آن اشاره نکنم، حتماً فرد دیگری این کار را خواهد کرد. این فرمول را فقط برای کسانی ذکر میکنم که به چنین مباحثی علاقه دارند، زیرا اغلب افراد هرگز نیازی به دانستن آن ندارند.
نکات فراوان برای در نظر گرفتن
همانطور که مشاهده کردید، عوامل زیادی درباره عمق میدان وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند و انتخاب شما بر سایر تنظیمات و حس کلی عکس تأثیر میگذارد. مهمتر از همه، اگرچه انتظارات و استانداردهای مشخصی وجود دارد، اما انتخاب درست یا غلط مطلقی در این زمینه مطرح نیست. آنچه اهمیت دارد، داشتن مهارت و آگاهی برای انتخاب آگاهانه است.
تهیه و تنظیم : اطمینان | نمایندگی دوربین کانن در ایران










